- دیو ساز
- پرورده دیو، شیطان منش
معنی دیو ساز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سازنده رادیو، تعمیر کننده رادیو
بدخو، تندخو
دروغ پرداز
نقاشی مناظر دریایی
اژدها
مقام دیو مکان دیو، صحرایی که از آبادی دور باشد، جایگاه خراب خرابه، چراگاه دور دست، سرد سیر
دیوستان دیو خانه
سوار اسب سرکش، اسب سوار چابک و تندرو
دیو زاینده زنی که بچه های شیطان صفت زاید، غضب آلود تند خوی
بچه دیو دیو نژاد، اسب قوی هیکل و تیز دو
گیاهی است از تیره بادمجانیان جزو دسته شابیزکها دارای برگهای کامل. گلهایش برنگ سفید و بنفش کم رنگ و قرمز و صورتی و زرد دیده میشود در حدود 70 گونه از این گیاه شناخته شده که همگی در نواحی معتدل و گرم میرویند عوسج عرقد حضض فیل زهرج فیل زهره آسه
مرد پیر و سالخورده، تاریک دل، بد نفس
گرد باد، تند دو (اسب) تند رو (شتر)، جنون دیوانگی
آنچه که مدتی دراز بکشد طولانی
پرده ایست از موسیقی
مدت متمادی دور و دراز زمان پیشین
کسی که دارو میسازد. آنکه دوا تهیه کند برای فروش دوا ساز
سازنده چیت آنکه پارچه های نخی گلدار و رنگارنگ سازد
کسی که دارو میسازد. آنکه دوا تهیه کند برای فروش دوا ساز
آنچه با دست ساخته و پرداخته شده باشد، برای مثال هر مائده ای که دست ساز فلک است / یا بی نمک است یا سراسر نمک است (خاقانی - ۷۰۴)
سازگار نیکو سلاح پوشیده، خوش ساخته نیکو ساخته
نیکو سلاح پوشیده، خوش ساخته نیکو ساخته
خطی که زاویه را نصف کند
удобный
praktisch
зручний
przydatny
pratique
handig